observations of 08/25/2017

ساخت وبلاگ
چند وقت پیش مطلبی رو در یاهو پروفایل نوشته بودم در مورد خیانت زن به مرد یا بالعکس و گفتم که این امر فقط به اون دو نفر ربط داره. مگه اگه زنی به مردش دروغ بگه، همه جامعه صداشون در می آد که از فردا زن های ما هم یاد می گیرند؟ این فکرها پیرو برنامه ای در مورد قتل های ناموسی از شبکه 5 اصفهان به ذهنم رسیده بود. برنامه یه تیتراژ داشت که سعی کرده بودند خیلی هیجانی اش کنند و مثل فیلم های اکشن امریکایی که observations of 08/25/2017...ادامه مطلب
ما را در سایت observations of 08/25/2017 دنبال می کنید

برچسب : فاجعه,بنام,ایرانی, نویسنده : undesirable بازدید : 34 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:01

وقتی واژه ها از این سطر بیرون می زند و کسی نیست تا کمی ادیت کندشان لحظه های خوب لحظه های بد به هم می آمیزند و در ذهن من جای نمی گیرند با این واژه با این تلخ خال که گوشه لب تو نشسته است و این درد در دل من نه نمی توانی جنون را نه نمی توانی این گفتمان را سروسامان دهی تو چون کوهی سخت و استوار من باد، در هم می شکنی ام کوچک کن این جمله ها را اختصار ایجاز من ندارم تاب این همه بی وزنی را با من بیا بیا و ب observations of 08/25/2017...ادامه مطلب
ما را در سایت observations of 08/25/2017 دنبال می کنید

برچسب : درهم,برهم, نویسنده : undesirable بازدید : 34 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:01

چه شدیم ما غروب پیشین که صد سال خاطره مانده است بگو دیشب غروب که شد چه گفتیم چه شنیدیم که دگر باورمان نیست که خواب هم نشاید این همه رؤیا را بگو مست چه بودیم کامروز سرآزاری ندارم کجا نرفتیم با که نزیستیم چه را نمردیم   با قطرقطره وجودم عمری را انتظار کشیده ام من تو را زجر کشیده ام من اختلاف تو و غروبان را هزار هزار شماره کرده ام دیشب بگو بی نهایت مرا به کدامین حساب یک شبه هیچ کرده ای همه شماره ها observations of 08/25/2017...ادامه مطلب
ما را در سایت observations of 08/25/2017 دنبال می کنید

برچسب : غروب, نویسنده : undesirable بازدید : 40 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:01

چه کنم که تابم بیاری؟ من فقط چند روز از تو می خواهم. چه کنم که راهم ببری؟ من فقط چند روز از ترا می خواهم. داشته باشم و در شیشه مایونز خالی بریزم و درش را محکم کنم بذارم کنار ادویه ها. بوی ترش بگیری بوی تلخ بوی شور اما همیشه بوی خودت را بدهی. من فقط چند قطره از تو می خواهم. از زیر ناخن هایت از پوست زیر شکمت از لای چین های گردنت. فقط برای مزه کردن فقط برای هزه کرده، کزه کردن.       همه معتادها همین observations of 08/25/2017...ادامه مطلب
ما را در سایت observations of 08/25/2017 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : undesirable بازدید : 35 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:01

تو از نهایت محال

از جنس رویاهای

ذهن یک مرده ی خواب

تو شاش بعد از شراب

تو کینه صبح خمار

من تنهایی و خیال

کف حمام و بخار

اولین نفس بعد از ارگاسم

زجر لحظه وصال

دیر کرده ای ساعت های بسیار

قلب من و اینک خالی

بطری انتظار

بوی کاندوم های مانده در سطل

منتظر روز فردی در ماه

تو

زجر مدام و مدام

نوشته شده توسط مرضیه راسخ در 0:0 |  لینک ثابت   • 
observations of 08/25/2017...
ما را در سایت observations of 08/25/2017 دنبال می کنید

برچسب : مدام, نویسنده : undesirable بازدید : 34 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:01

از تو دلم شروع شد. داغ شد، پیچید و یه هو شکمم چگالی اش کم شد. اون قدر کم که تمام فشار هوا رو حس کردم. بعد رفت تو پاهام. کرخت شدن و انگار که یه هو تمام جاذبه زمین رو حس کردن. اومد و اومد پشت پلک چشام. تموم رگ و پی و عصبامو حس کردم. زد توی مخم. همه فکرمو زندگی کردم. ترسیدم. یک ترس که از اول کوچولو بود و کم کم همه رگهامو گرفت و رفت و رفت و رسید به مغزم. تو هم دیدی؟ انگار همه جا تاریک تر شد. چراغ رو observations of 08/25/2017...ادامه مطلب
ما را در سایت observations of 08/25/2017 دنبال می کنید

برچسب : کوچولو, نویسنده : undesirable بازدید : 33 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:01

۱۳۹۱/۰۸/۰۹

عصر والیومی که نئشگی از تریاک پرید. رفت و رنگ باخت همراه خانه پدری ام. آرزویی را تباه کردی. آیا من چند آرزو را تباه کردم؟ چه کرده ام که اینک در شهر ارواح گذشته هایم پرسه می زنم. تنها در پایان بی پایان ها. آن هنگام که ابد سر آمد. آن هنگام که داستان از دست من گریست. آن هنگام که واژه از سوزاک مرد. از درد بی علاج شهوت و شراب...

نوشته شده توسط مرضیه راسخ در 19:11 |  لینک ثابت   • 
observations of 08/25/2017...
ما را در سایت observations of 08/25/2017 دنبال می کنید

برچسب : سوزاک, نویسنده : undesirable بازدید : 36 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:01

  انگار که بازگشت را قبل از ما سرشته باشند، اینگونه اصرار می ورزند این نرون های دیوث بر باز دیدنِ گذشته ها. چشمام رو می بندم و تبِ مغزم رو پشتِ پلک های پریده رنگم حس می کنم. جیش که می آد انگار صدای همه اون خاطره ها... زیر دوش های مشترک همیشه وحشتِ دیده شدن هست. لعنتی از دور و نزدیک یه شکلن این خاطراتِ بدشکلِ خموده، این ابرهای تیره و نمناکی که مرا به سرفه می اندازند. دلم از این ناتوانی می گیرد و ب observations of 08/25/2017...ادامه مطلب
ما را در سایت observations of 08/25/2017 دنبال می کنید

برچسب : مشترک, نویسنده : undesirable بازدید : 35 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:01

1. You can't sleep away dizziness, your dreams slide and tu in your sleep.

2. There will always be that someone that when you read their old email, your tummy will tu, your heart will skip a beat or two...

3. Servers you need (i.e. ORCA) will never respond (work related).

نوشته شده توسط مرضیه راسخ در 21:21 |  لینک ثابت   • 
observations of 08/25/2017...
ما را در سایت observations of 08/25/2017 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : undesirable بازدید : 49 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:01